داستانهایی برای بهار امسال
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۰۸۵۷۴
داستانی درباره کاوش در زمان و فضا، یک رمان ترسناک با حال و هوای وسترن و نخستین رمان «تام هنکس» از جمله کتابهایی هستند که در فهرست پیشنهادی نشریه نیویورکتایمز برای مطالعه در بهار امسال به چشم میخورند.
به گزارش ایسنا و به نقل از نیویورکتایمز، نویسندگان برجسته و نوقلم برای بهار امسال طیف متنوعی از کتابهای داستانی را در اختیار مخاطبان قرار دادهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«جنگل بیرنام» نوشته «النور کاتن»
«کاتن» در کتاب «جنگل بیرنام»، نخستین رمان خود که با عنوان «فروغها» منتشر کرد و برنده بوکر شد، را با یک داستان هیجانانگیزو رویکرد بومفمینیسم دنبال میکند.
«خیابان پایناپل» نوشته جنی جکسون»
شغل اصلی«جکسون» ویراستاری کتاب است. او در اولین رمان خود، داستان یک خانواده ثروتمند به نام استاکتونها را روایت میکند. دو خواهر این خانواده درگیر ماجراهای عشقی شدهاند و در همین حین عروس این خانواده که با همسرش در خانه این خانواده زندگی میکنند، تلاش میکند جایگاه خود در خانه را پیدا کنند.
«آنچه نیاز داری را به دست آور» نوشته «ایدرا نووی»
«نووی» در جدیدترین رمانش داستان یک زن و احساسات نامعلوم او به خانواده و خانهاش را روایت میکند تا قصهای آمیخته از هنر، جاهطلبی و اشتیاق شکل بگیرد. او پس از مرگ نامدریاش به خانهاش در شهر کوچکی که سالها قبل در آن بزرگ شده بود باز میگردد و در آن خانه با مجموعهای از مجسمههای فلزی و یک مرد جوان مرموز مواجه میشود.
«سلام زیبا» نوشته «آن ناپولیتانو»
رمان جدید «ناپولیتانو» در ادای احترامی به رمان «زنان کوچک» داستان چهار خواهر و مردی که زندگی آنها را تغییر میدهد را روایت میکند.
«جریان» نوشته «جینگوو چانگ»
این رمان سفر در زمان داستان سه شخصیت اصلی را روایت میکند که همگی غمگین هستند: «بو»، که ۸ ساله است، به تازگی مادرش را از دست داده است، در حالی که به «براندون» ۲۸ ساله، کاری در یک شرکت سفر در زمان پیشنهاد شده است. «بلو» که دهه چهارم زندگیاش را سپری میکند، پس از مرگ سه کارمند، در دادگاه شرکت به عنوان شاهد حاضر میشود.
«زنان تنها» نوشته «ویکتور لاویل»
این نویسنده کتابهای ترسناک اینبار با داستانی وسترن بازگشته است. در این کتاب، یک زن جوان سیاهپوست روزی در سال ۱۹۱۵ میلادی خانه کودکیاش را به آتش میکشد و با صندوقچهای از تمام چیزهایی که هنوز مهم هستند به کالیفرنیا فرار میکند.
«زمین جدید» نوشته «جس رو»
«وینتر» در آستانه ازدواج کردن است و عمیقا میخواهد آرامش در خانوادهاش برقرار شد. مادرش به تازگی هوست پدر واقعی او را آشکار کرده، خواهرش کشته شده، برادرش راهب شده و پدرش در یک صومعه سوگند سکوت خورده است. آیا این خانواده میتواند بار دیگر درکنار همدیگر جمع شوند؟
«کلاسهای یونانی» نوشته «هان کانگ»
در این رمان کوتاه که توسط نویسنده برنده جایزه بوکر نوشته شده است، بین معلمی که بینایی خود را از دست می دهد و دانش آموزی که صدایش را از دست میدهد، در طول کلاسهای یونانی در مدرسه شبانه ارتباط دوستانهای شکل میگیرد.
«شفقتهای کوچک» نوشته «دنیس لهان»
«لهان» که برای نگارش رمانهایی همچون «رودخانه مرموز» و «جزیره شاتر» شناخته میشود، اینبار با رمان هیجانانگیزی بازگشته که وقایع آن در تابستان سال ۱۹۷۴ اتفاق میافتند. در یک شب دختر «مری پت» گم میشود و جنازه یک مرد جوان سیاهپوست نیز در ریل قطار پیدا میشود. با اینکه ممکن است این وقایع بی ارتباط به نظر برسند اما تحقیقات «مری پت» هر دو این پروندهها را به یک سرنخ مشترک میرساند.
«ساخت یکی دیگر از شاهکارهای مهم فیلم سینمایی» نوشته «تام هنکس»
تام هنکس که نویسنده یک مجموعه داستان است، در نخستین رمان خود داستانی هالیوودی را روایت میکند که شخصیتهای آن از یک هنرمند کتابهای مصور در دهه ۷۰ میلادی، کارگردان امروزی که قصد دارد با اقتباس از این کتاب فیلمی بسازد و یک استاد دانشگاه تشکیل شده است.
«چهره زرد» نوشته «ربکا اف کانگ»
«کانگ»که یک نویسنده ۲۶ ساله است، پیشتر سهگانه پرفروش «جنگ خشخاش» را روانه بازار کرده است. او در پنجمین رمان خود به سراغ مسائلی همچون هویت و قدرت در صنعت نشر رفته است. زمانی که شخصیت «جون هیوارد»، همکلاسی آسیایی آمریکاییاش که یک نویسنده بود را بر اثر یک حادثه از دست میدهد، طرح اولیه کتاب بعدی او را با نام مستعار به چاپ میرساند و به دنبال آن مشکلاتی به وجود میآید.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: کتاب نیویورک تایمز دفاع مقدس عبدالله انوار یافته های باستان شناسی ون گوگ بنکسی قدرت الله ایزدی رشید شبكه نسيم دفاع مقدس عبدالله انوار یافته های باستان شناسی ون گوگ رمان خود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۰۸۵۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
روزنامه اعتماد- بهاره شبانکارئیان- طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است...؛ و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است.
پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
پدرم میدانست
چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
او در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده، نیز میگوید: «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...